خودم را هم لرزان از سعادت و هم افسوس می بینم اگر که ممکن باشد گویی هم به جلو می روم هم به عقب به آینده و گذشته .و زمان هایی هست , اغلب زمان هایی هست که این احساسات اینقدر قوی می شوند .که گویی زندگی ام دیگر در زمان حال نمی گذرد.
Saturday, March 15, 2014
تک نفره های پوسیده
طعم اخرین تکه سیب
مخلوط با بستنی های میوه ای , سبز سبز, تازه ی تازه در من جوانه زده بود تا درست
شب های بعد در من بتند و فلش بک زدن به خنده های تو کاری کند که من به خود بپیچم
..
مزه ها با من بازی
شان گرفته چیزی می نوشم و افکار جاری می شوند .
آیا میدونی که من نوشته های این وبلاگت رو خیلی دوست دارم ؟
ReplyDelete